رای خود اظهار کردن. (یادداشت مؤلف). اظهار نظر کردن. ابراز عقیده کردن، تخفیف دادن در خراج: سلطان به سخن او التفات نکرد و فرمود که من ایشان را (سلجوقیان را) نظر ندهم که مرا از امثال ایشان اندیشه تواند بود. (راحهالصدور راوندی). نظر خواست از خراج سیستان و موفق نظر بداد هزارهزار درم. (تاریخ سیستان). رجوع به نظر شود
رای خود اظهار کردن. (یادداشت مؤلف). اظهار نظر کردن. ابراز عقیده کردن، تخفیف دادن در خراج: سلطان به سخن او التفات نکرد و فرمود که من ایشان را (سلجوقیان را) نظر ندهم که مرا از امثال ایشان اندیشه تواند بود. (راحهالصدور راوندی). نظر خواست از خراج سیستان و موفق نظر بداد هزارهزار درم. (تاریخ سیستان). رجوع به نظر شود
رای دادن راهنمایی کردن، وا گذاشتن چشم پوشیدن اظهار نظر کردن عقیده خود را درباره مسئله ای بیان کردن، مهلت دادن واگذاشتن: سلطان بسخن او التفات نکرد و فرمود که من ایشان را نظر ندهم
رای دادن راهنمایی کردن، وا گذاشتن چشم پوشیدن اظهار نظر کردن عقیده خود را درباره مسئله ای بیان کردن، مهلت دادن واگذاشتن: سلطان بسخن او التفات نکرد و فرمود که من ایشان را نظر ندهم